1- اگراز حق نگذريم شرايط مسكن اوليه و حقوق مرد كه بايستي نفقه همسر را بدهد و وسيله نقليه براي تشكيل زندگي مشترك مهم است .
ولي خب مي توان در بدو امر بدون تهيه جهيزيه اوليه دختر كه هزينه گزافي را به خانواده دختر تحميل مي كند و مانع بر سر انجام ازدواج ها شده است را به راحتي برداشت.
به عنوان يك راه كار پيشنهادي بعد از اينكه واقعا دو طرف صلاحيت هاي ازدواج با هم را كسب كردند و هيچ مانعي براي عقد رسمي نبود ، بعد از عقد و عروسي هر دو مي توانند با توافق خانواده طرفين زندگي خود را در منزل خانواده دو طرف شروع كند .
اين دو مي توانند يك هفته يا هر وقت كه خواستند در خانواده شوهر يا خانواده زن و يا مهماني هاي فاميل شركت كنند و آنچه در منزل دختر و پسر هست در اختيار ايشان نيز باشد و بتوانند مهمان دعوت كنند و حداقل مهمان هاي فاميل خود را دعوت كنند و همكاري نزديك هم زوج و هم زوجه و خانواده هاي اينها را مي طلبد .
عروسي هم خيلي مختصر در حد فاميل نزديك ددرجه يك و دو عروس و داماد بدون هزينه تالار و ... و بقيه مخارج از قبيل ماشين عروس و آرايشگاه و ...
2- استخاره ازدواج
همه آگاهان حوزه مسائل ديني و اجتماعي بر استخاره ازدواج اين چنين تاكيد مي كنند كه قبل از مشاوره هاي پزشكي و خانواده استخاره ازدواج لازم نيست .
آيا كساني كه در بدو امر ازدواج استخاره مي كنند در زماني كه به مشكل بر مي خورند و با همسر ناسازگاري مي كنند و در نهايت اقدام به جدايي و طلاق مي نمايند براي طلاق هم استخاره مي كنند.
اين استخاره اوليه چنانچه از جهت خاطرجمع شدن ماست قابل قبول است ولي نه اينكه اگر به مشكل برخورديم متعرض خدا و پيامبر و كتاب خدا شويم ، كه بله ما استخاره كرديم و خوب آمد و تقصير ما نيست.
در اين امر مهم بايستي آگاهانه و با در نظر گرفتن همه جوانب و هزينه ها و منفعت هاي آن تصميم گرفت و امروزه هم كه نمي توان بيشتر از يك همسر را اداره كرد و از عهده نفقه او و فرزندان برآمد و لذا بايستي موضوع استخاره بدرستي عمل كرد و از حساسيت هاي بي جا پرهيز كرد.
بنظر شما آيا اگر فردي بخواهد با دختر يك خانواده كه مشكلات اجتماعي دارد ، ازدواج نمايد و استخاره هم انجام دهد و اتفاقا استخاره خوب باشد آيا هيچ هزينه ديگري اين ازدواج براي وي ندارد.
درست است كه استخاره خوب بوده ، چرا كه دختر شايستگي هاي يك همسر خوب را دارد ولي خانواده وي شاخصه هاي اجتماهي را ندارد و به هرحال بايستي بدانيم استخاره نتيجه را بيان مي كند و عاقبت خير آن را بيان مي كند .
البته در مقطعي نيز شايد مسائلي پيش رو باشد كه استخاره خوب نباشد و با برطرف شدن آن استخاره هم خوب بيايد .
بهرحال امر ازدواج براي جامعه نقشه حياتي دارد و يك سنت ديني و اجتماعي است و از اين مقوله همه فرزندان اين آب و خاك فرزندان اين جامعه هستند و همه هم بايد به بهترين نحو اقدام به امر ازدواج نمايند.
و البته چشم همچشمي و رقابت هاي خانواده ها خيلي مشكل ساز شده است . مخصوصا بزرگترهاي ما و والدين عزيز بايستي سنت شكني كنند.
اخيرا به مادرش با كنايه گفت كه نميخواهي براي من كاري بكني !
مادر گفت : چكار كنم .
پسر گفت ، خب بگرد كسي را برا يمن انتخاب كن .
مادر گفت خب چند نفر را به شما پيشنهاد كردم كه قبول نمي كني .يكي همسايه بالايي كه يك سال شما كوچكتر است و ليسانس عمران دارد و البته مومن و محجبه و امتيزات خوبي دارد ، خانودگي خوب هستند و ما را هم مي شناسند .
پسر گفت نخير من اين را نمي خواهم چون فاصله سني آن با من كم است .
مادر گفت خب دختر دختر عمه ام كه نزديك 20 سال دارد ، پيش دانشگاهي را خوانده است فاصله سني مناسب تر دارد.
پسر گفت نخير اين حجابش آنطور كه مي خواهم نيست .
بعد خودش گفت يكي از همكارام گفته در نزديكي خانه پدرهمسرش خانواده اي هستند كه دختري دارد و شرايط لازم را دارد و تلفن آنها را گرفت و مادر با اين شماره تماس گرفت و گفتند فرزند شما چكاره است و چه تيپي دارد و اندازه قد و ميزان حقوق و ... و بعد قرار شد روز بعد جواب دهد و بالاخره جواب دادند دختر ما مانتويي است و چندان كه بايد جادر سر نمي كند و پسر هم كه به اين موضوع مقيد است و نهايتا بدون اينكه طرف را بشناسد آمد و گفت براي اين خانواده برويد خواستگاري .
اما بالاخره نشان مي دهد كه به چه چيزهايي بايد اهميت بدهد كه نمي دهد.
بالاخره شب بيست و سوم ماه مرضان در حوالي مسجد ارك مادر با دو تا از فرزندان در كنار پياده رو در حال استماع سخنراني حجت الاسلام قاسميان متوجه خانوده اي شد كه كمي آنطرفتر نشسته بودند و در حال شنيدن سخنراني و شاداب هم بنظر مي رسيدن.
مادر از فرصت استفاده كرده و با مادر اين خانواده كه دو دختر چادري با حجاب و بسيار مقيد صحبت مي كند و شماره تماس مي گيرد تا حضورا براي اشنايي با اين خانواده و مطرح كردن درخواست ازدواج براي پسر اقدام نمايند.
خانواده دختر در حوالي خ قزوين سكونت دارند و پسر در حوالي تهران پارس ، بعد از هماهنگي با اين خانواده ، خانواده پسر به همراه پدر بزرگ و مادر بزرگ ، بعد از افطار رفتند به منزل دختر .
پدر دختر بعد از خيرمقدم و مقداري صحبت و آشنايي با دو طرف ، وارد شور شد و سفارشات دختر و همسر و ظاهرا خودش را نيز بصورت خيلي تند مطرح كرد.
درباره وضعيت مسكن ، شغل و ميزان حقوق و هدف از زندگي و ازدوج و خيلي لحن پرسش نامناسب ، بنوعي مانند پرسش غير معمول و سعي مي كرد ابتكار عمل در گفتگو بدست او باشد و چند سوال بي جا و چند تا سوتي داد.
مثلا گفت خواستگار قبلي محافظ يكي از شخصيت هاي نظام بوده و آمد و پسنديند و رفت استخاره گرفت و گفت استخاره خوب نيامده است و ديگر منصرف شد.
اين جمله مانند پتكي بود كه بر سر دوطر ف وارد آمد ، خب اگر فلاني محافظ شخصيت ها آمده و استخاره كرده و بد آمده ، حتما مسئله اي اين دختر دارد.
قبلش هم مادر دختر گفته بود تا به حال 35 خواستگار داشته كه يا خودش قبول نكرده يا آنها نيامده اند چون معيارهاي دو طرف با هم سازگار نبوده است.
بهرحال سوالات پدر دختر پسر را ضربه فني كرد و از درب منزل كه خواستيم برگرديم گفت دختر خوب بود ولي پدر نه و بعد هم دوباره رفت مسجد ارك .
دختر داراي سن 20 سال ، خيلي با حيا و محترم و در مدرسه ديني تحصيل مي كرد و مثل يك فرشته ...ولي خب پدر هم با يانكه مومن و انقلابي و خيلي خب ، در نحوه بيان مطالب مناسب عمل نكرد و به ذوق پسر خواستگار زد.
در نتيجه ، خانواده پسر هر چه تلاش كردند كه پسر را قانع كنند قبول نكرد و بالاخره خانواده دختر منتظر جواب اين شازده و ايشان هم كه بقول خودش اولين جلسه خواستگاري بوده و نبايد در اولين مرحله فورا به اين تصميم برسد و و مي گويد اين اولين تجربه بوده و براي موارد بعدي خود را آماده كرده است.
خب پدر هم به وي گفت وقتي اين دختر مومن و سالم و مناسبت دارد و هيچگونه ضعفي ندارد و خدا و پيغمبر و ائمه هدي هم همين مشخصات را گفته اند و بقيه جوانب هم خوب است و اين خانواده نسبت به مسائل مادي تو هيچگونه ايرادي نگرفته و با حقوق يك ميليون توماني شما و بدون خانه و ماشين قبول كردند ديگر اين چه مرضي است كه جواب رد مي دهي .
خلاصه خدا عاقبت اين پسر به ختم به خير كند .
از درگاه خداي منان براي اين دختر نجيب بهترين آروزها و بهترين ها را آرزو كرديم .
انشاءا... كارها درست شود .
جوان مومن براي مومن ناز و كرشمه مي كند و شرط هاي بي ربط ولي جوان غير مومن براي يك دختر كه در خيابان و پارك و از طريق روابط غير رسمي با هم آشنا شده اند اين همه فداكاري مي كند.